کتاب کهربا ...
انتشارات شقایق منتشر کرد: در حالی که به سمت اتاقمان می رفتم،دلم لرزید و برگشتم. مراقب خودت باش خیلی حداقل به خاطر….سعید نمی دانستم روی زمین هستم یا روی ابرها دلم میخواست فریاد بزنم قلبم آنقدر لبریز از احساس تو شده که در برابر بدترین بلایا و سختیها نیز ایستادگی خواهم کرد. اما لبخندی زدم و همان لحظه در اتاق باز شد و حدیث با دیدنم گفت خیلی دیر شده و باید راه بیفتیم. فروشگاه اینترنتی نوابوک
…