با استناد به تجربه سیاسی پیامبر و امامان شیعه، اسلام هیچگاه صاحب الگو، راهبرد و ساختار منسجمی برای ...
با استناد به تجربه سیاسی پیامبر و امامان شیعه، اسلام هیچگاه صاحب الگو، راهبرد و ساختار منسجمی برای اداره دولت مدرن(استیت) نبودهاست به زبان سادهتر سازهای به نام استیت اسلامی هیچگاه وجود نداشته و نخواهد داشت و ارجاع به مدینه النبی و تجربهی حکومت حضرت علی برای کشف مکانیسمهای پیچیده حکمرانی معطوف به استیت، آن هم استیت مدرن، از خبط روششناسی عمدهای رنج می برد.
این اما به هیچ وجه به معنی غیرسیاسی بودن مذهب نیست؛ بلکه برعکس چنین گزارهای بیش از پیش دخالت مذهب در امر سیاسی را ترغیب میکند. مذهب غیرسیاسی به همان اندازه واجد پارادوکس است که مفهوم استیت اسلامی و اگر نمیتوان از استیت اسلامی سخن به میان آورد، قطعا و باید درباره کیفیت و ماهیت استیت مسلمانان سوالات جدی معرفتی طرح کرد. رابطه استیت و مذهب همچون رابطه سیاست و فرهنگ از نسبت تضاد و تکامل پیروی میکند. آنها در عین حال که متضادند، امکان تکمیل یکدیگر را دارند. استیت از خطوط عمودی قدرت پیروی میکند و مذهب از خطوط افقی. این خطوط میتوانند به یک به جنگ دائمی با یکدیگر بپردازند یا به صلح نسبی و توازن برسند، اما آنها هیچگاه یکی نیستند. پسااسلامیسم در صدد طرح پرسشهایی برای ایجاد توازن بین مذهب و سیاست در دوران مدرن است.