دایی توی دفترچه اش نوشته: درست وقتی میکل آنژ در حال نقاشی شاهکار خود، ...
دایی توی دفترچه اش نوشته: درست وقتی میکل آنژ در حال نقاشی شاهکار خود، یعنی «داستان آفرینش» بر سقف کلیسای «سیستین» است، با او آشنا و بعد همسایه می شود. دایی سامی کلکی سوار می کند و شاگرد میکل آنژ می شود. در این میان سر و کله ی کشیش ها و اسقف هایی پیدا می شود که دائم می خواهند برای سامی و میکل آنژ پاپوش درست کنند و پاپ ژولیوس را بر علیه آن ها بشورانن…