کتاب «به من میگند مک کنا» اثر «دان شا» است. در قسمتی از کتاب آمد...
کتاب «به من میگند مک کنا» اثر «دان شا» است. در قسمتی از کتاب آمده است: «چارلی: واسه کار که اومدم اینجا به بروبچههای همکار گفتم: "میگردم بلکه یه جائی گیر بیارم که توُ مدتی که اینجا کار میکنم اونجا ساکن بشیم. فعلاً من و زنم توُ یه کاروان اطراق میکنیم." خوبیت نداره که مرد خونهئی سقفی بالای سر زن و بچهش فراهم نکنه. ماو: خوب، این کار رو هم کردی، چارلی. چارلی: اینجا رو نگاه، چه منظرهئی. اون تپهها رو میگم. راحت میتونی از اینجا تماشاشون کنی. اینجا مثل سلی اوک نیست. ماو:از منظرهش خوشم میآد.»