کتاب میراث اوریشا (1)(بچه های خون و استخوان) ...
انتشارات آناناس منتشر کرد :خیلی از پادشاه بدم میآمد او می خواست زندگی ما را نابود کند و اجازه ندهد کسی به ما کمک .کند آنها ما را به چشم یک مشت کرم بی ارزش میدیدند ماما آگیا آب پاکی را روی دست آنها ریخت و گفت که پولی به آنها نخواهد داد چرا که مالیاتش را تازه پرداخته به علاوه پادشاه مدام مالیات ها را افزایش میداد و مارا در تنگنا گذاشته بود.فروشگاه اینترنتی نوابوک
…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.