کتاب شاید یه روزی ...
نشر پرسمان منتشر کرد: هرم نفسهایش و نگاهش که تو نگاهم قفل شده بود چنان دلم رو آشفته کرد که نگاهمو ازش گرفتم وخودمو به زور از دست هایش آزاد کردم و دنبال یه لیوان آب یخ می گشتم تا روی سرم بریزم و حرارت بدنم رو خنک کنم. “فروشگاه نوابوک”
…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.