کتاب سه خرس و دختر کوچولو (خشتی) ...
انتشارات کارگاه کودک منتشر کرد:یک روز صبح خرس کوچولو گفت:وای این حلیم خیلی داغ است.مامان خرس لبخندی زد و گفت: پس بیا کمی قدم بزنیم تا غذای مان خنک شود.آن وقت خرس کوچولو با مامان خرس و بابا خرس بیرون رفتند.چیزی از رفتن خرس ها نگذشته بود که کسی از پنجره به داخل خانه سرک کشید.او دختر کوچولوی بازیگوشی بود که به کلبه ی خرس ها رسیده بود.دختر کوچولو در کلبه را زد و گفت:سلام… کسی این جا نیست؟فروشگاه اینترنتی نوابوک
…