کتاب خواب گران ...
انتشارات علم منتشر کرد:دوباره به کارمن نگریستم. حالا بیحرکت دراز کشیده بود، چهرهاش روی بالش رنگ پریده و چشمانش درشت و تیره و بیروح بود، به مانند ظرفهایی که در خشک سالی زیر باران میگذارند. یکی از دستان کوچک پنج انگشتهاش بدون شست با حالتی بیتاب ملحفه را گرفته بود. جرقهای مبهم از تردید در حال متولد شدن در جایی از وجودش بود. کارمن هنوز از آن بیخبر بود. برای زنها بسیار سخت است، حتی زنان زیبارو، که بفهمند بدنشان…