کتاب یک مشت نخودچی ...
انتشارات سروش منتشر کرد :ناگهان دو سرباز را انتهای کوچه می بینیم. می خواهیم در خانه را بزنیم، ولی می ترسیم سربازها به خانه مان حمله کنند پس بهترین گزینه فرار است. به داخل کوچه بغلی فرار می کنیم و سربازها هم که ما را دیده اند به دنبالمان می دوند. در کوچه پس کوچه های اطراف خانه می دویم و سربازها هم تعقیبمان می کنند. از جلوی خانۀ عمه رد می شویم، اما از ترس حمله سربازها در نمی زنیم. گاری شکسته ای را از دور می بینم. به ن…