کتاب یزله در غبار ...
انتشارات ثالث منتشر کرد: بوم بوم .. افتادیم ریختیم زمین … مثل برگ درخت ریختم زمین آدم ود که می رفت چهار دست و پاش تو هوا چرخ می زد و من هی می خندیدم. خوب که مادر شوهرم نبود زودتر از همه تیکه پاره شده بود دیگه نبودش اگه نه گیسمو می کشید و می گفت :«زن خجالت بکش همه دارن می میرن و تو داری می خندی …» شرط می بندم که حالا دوباره هواپیماهاس دیگه که دارن بمب می ریزن و غبار میره هوا می ریزه رو سر ما بخوابین…. دستتونو بذ…