کتاب گیسو کمند (وقت استراحت مکس)(خشتی) ...
انتشارات سفیدسار منتشر کرد:صبح زیبایی بود و همه از این صبح دل انگیز لذت می بردند؛ همه به جز فرمانده نگهبان، مکسیموس. مکس سخت کار می کرد. گشت زدن در خیابان هایی که پر از دردسر و شرارت است، کار ساده ای نبود. فلین و راپونزل داشتند با هم قدم می زدند، که مکس را دیدند.فلین پرسید: «این منم که مکس رو توی اون حالت می بینم یا توهم…؟»راپونزل مکس رو قبلا هم حین کار دیده بود. ولی الان انگار زیر چشمانش گود رفته بود و یال هایش خی…