کتاب کتیبه ژنرال (2) ...
انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:هی چکس اطلاع ندارد در کتبه دواء یا تَل مورک برای ژنرال چه اتفاقی افتاده… باسل، مترجم خوش تیپ و قد بلند سوری: آشفته دوید و گفت: « ابو امین! دخیل…. دخیل» تمام پهنای صورت سرخ و سفیدش را دانه های ریز ریز عرق پوشانده بود و چشمانش انگار ازرق شامی، می خواست از حدقه بیرون بزند. – چی شده باسل؟ باسل طوری از ژنرال گفت که انگار روح دیده. عین مادر مرده ها خراب شد روی خاک؛ نالید و صفات بیچارگی و د…