کتاب مصور «یک داستان خیلی مغناطیسی» نوشتهی «آنتونیو ایتوربه» با تصویرگ...
کتاب مصور «یک داستان خیلی مغناطیسی» نوشتهی «آنتونیو ایتوربه» با تصویرگری «آلکس اومیست» را «رضا اسکندری» به فارسی برگردانده است. این کتاب که جلد نهم مجموعهی «پروندههای کارآگاه سیتو و دستیارش چینمیادو» است برای کودکان گروه سنی (ج) در نظر گرفته شده است. در توضیح این داستان در پشت جلد کتاب آمده است: «اگر پای گم شدن بزرگترین آهنربای طبیعی جهان، یعنی یک تختهسنگ چندهزارکیلویی در میان باشد، اصلا عجیب نیست اگر باز هم بروند سراغ کارآگاه سیتو و دستیارش، چینمیادو و از آنها کمک بخواهند!» در بخشی از داستان میخوانیم: «بالاخره کامیون از نگهبانی مرکز تحقیقات علمی پاریس عبور میکند و همانجا میایستد. کارگرها سنگ آهنربا را بیرون میآورند و آن را در یک اتاق با سیستم امنیتی مافوق صوت در طبقهی پنجم ساختمان میگذارند. تختهسنگ خیلی سنگین است! کارگرها خیس عرق شدهاند و پنجره را باز میکنند تا کمی هوای تازه وارد اتاق شود. دکتر لیسیس لای جعبه را باز میکند تا مطمئن شود سنگ صحیح و سالم است.» ناشر در توضیح مجموعهی پروندههای کارآگاه سیتو و دستیارش چینمیادو آورده است: «کارآگاه سیتو و دستیار چینیاش، چینمیادو، در ادارهی "پروندههای عجیب، مرموز و خیلی سخت" پلیس کار می کنند. هوش و دقت کارآگاه سیتو در حل پروندهها باعث شده که همه او را یکی از بهترین کارآگاهان دنیا بدانند، اما چیزی که بیش تر از همه باعث شهرت او شده، چیز دیگری است: علاقهی فراوانش به املت سیب زمینی!» کتاب یک داستان خیلی مغناطیسی را نشر «هوپا» منتشر کرده است.