پاندورا، یک روباه، در یک جمعیت بینهایت از زبالهها و فراموشیهای انسا...
پاندورا، یک روباه، در یک جمعیت بینهایت از زبالهها و فراموشیهای انسانی تنها زندگی میکرد. او خودش برای خودش یک پناهگاه ساخته بود، و با دقت و مهارت وسایل و اشیاءی که دور ریخته شده بود را ترتیب داده بود و زندگی جدیدی درست کرده بود. او همیشه تنها بود و هیچ کس به بازدید از او نمیآمد. در یک روز سرد و بارانی، یک پرنده زخمی از آسمان فرود آمد و به محل ا…