مجموعه داستان «متولد شده با یک دندان» اثر «جوزف بویدن» را «محمد جوادی» به فارسی برگردانده است. این م...
مجموعه داستان «متولد شده با یک دندان» اثر «جوزف بویدن» را «محمد جوادی» به فارسی برگردانده است. این مجموعه، سیزده داستان را دربردارد که سال 2001، یعنی قبل از انتشار سه رمان دیگر بویدن (جادهی سه روزه، از میان صنوبرهای سیاه، اورندا) منتشر شده است و تعدادی از شخصیتهای این داستانها در رمانهایش حضور دارند. مترجم دربارهی این اثر گفته است: «این داستان، روایت مشکلات سرخپوستان در مواجه با سبک زندگی جدید است و محور چگونه کنارآمدن با شرایط تازه، ازجمله گرههایی است که این داستانها را پیش میبرد. درگیری زنان، مردان و نوجوانان با تجددگرایی، یکی از نکات اصلی این داستانهاست. ازجمله موضوعات این مجموعه داستان میتوان به مواجههی نوجوان سرخپوست با قهرمانان ورزش کشتیکج، رابطهی عمیق دختر سرخپوست با گرگ، چالش سه زن سرخپوست از گروه خوانندگان سبک پانک راک با سبکهای جدید موسیقی و تلاش برای حضور دوباره در صحنه، سرخپوستی که ادعا میکند قابلیت تبدیلشدن به موجودات دیگر را دارد، تقابل کلیسا با سنن سرخپوستان و موضوعات جذاب اینچنینی اشاره کرد.» عنوان سیزده داستان این مجموعه عبارت است از: «متولد شده با یک دندان»، «ملکهی بینگو شاواناگان»، «باور نمیکنی جنی دو خرس چکار کرده»، «زبانرنگی»، «مرد خرسی»، «مردها سوال نمیپرسند»، «کوماموک»، «افسانهی دختر شکری»، «ابیتیبی کنیون»، «جو چلاقه مقابل ردا مشکی»، «بنزین»، «سربازان مسیح» و «پیرمرد». در بخشی از داستان متولد شده با یک دندان میخوانیم: «وقتی به حاشیهی جزیرهی چارلز رسیدم سیگاری روشن کردم و بزرگراه یخی را که از روی خلیج به سمت چراغهای چشمکزن موسونی ادامه داشت تماشا کردم. آنجا برای اولین بار دیدمش. صدای پنجههای پاهایش را روی برف شنیدم. کلاهم را برداشتم تا بهتر بشنوم. آرام و باحوصله به سمت خانه برگشتم. میتوانستم نگاهش را از پشت سر حس کنم، اما شبحوار نبود؛ بیشتر مثل نگاه دوستی قدیمی بود که برای دیدنم برگشته باشد. با وجود اینکه گوشهایم درد گرفته بودند کلاهم را روی سرم نگذاشتم چون میدانستم آنجاست. دنبالم تا خانه آمد اما تا شب بعد خودش را نشان نداد؛ شبی که طعمهای برای او گذاشتم.» کتاب حاضر را انتشارات «کتابسرای تندیس» منتشر کرده است.