رمان «لعنت به داستایوسکی» نوشتهی «عتیق رحیمی»، نویسنده&zwnj...
رمان «لعنت به داستایوسکی» نوشتهی «عتیق رحیمی»، نویسندهی افغان مقیم پاریس توسط «مهدی غبرائی» مترجم توانمند معاصر به فارسی برگردانده شده است. به گفتهی مترجم، این رمان، «بهترین اثر عتیق رحیمی است. در واقع داستایوفسکی کار دست راوی داستان میدهد. اسم شخصیت اصلی داستان رسول است که در روسیه درس خوانده و در افغانستان زندگی میکند. او عاشق کارهای داستایوفسکی است و خودش در داستان به نوعی نقش راسکولنیکف را در افغانستان زمان طالبان بازی میکند.» با این جملهها وارد جهان داستان میشویم: «درست در همان لحظه که رسول تبر را بلند میکند تا بر فرق پیرزن فرود بیاورد، فکر "جنایت و مکافات" در ذهنش برق میزند. از بن جان به لرزه درمیآید. دستهایش میلرزد، پاهایش میلرزد. و تبر در دستهایش میلغزد. سر پیرزن را میشکافد و در جمجمه فرو میرود. پیرزن بیصدا روی فرش سرخ و سیاه میغلتد. روسریاش با طرح شکوفههای سیب در هوا شناور میشود و بعد روی جسد درشت و شل و ولش میافتد. پیرزن به خودش میپیچد. یک نفس دیگر؛ شاید دو نفس. چشمهای خیرهاش به رسول دوخته شده که نفسبریده، سفیدتر از جنازه، وسط اتاق ایستاده. شولا از شانههای استخوانیاش لغزیده. نگاه خیرهی ترسانش در جوی خون گم شده، خونی که از جمجمهی پیرزن روان است با سرخی فرش درمیآمیزد و طرحهای سیاهش را تیرهتر میکند، بعد به سوی دست گوشتالوی پیرزن راه میکشد که هنوز بستهای اسکناس را به چنگ گرفته. پول ممکن است خونآلود شود.» رمان لعنت به داستایوسکی از سوی نشر «ثالث» منتشر و روانهی بازار کتاب شده است.