درختی که فرهاد حسن زاده قصهاش را تعریف میکند در تمام طول کتاب خوابش میآید. درخت هی میخواهد قصه ب...
درختی که فرهاد حسن زاده قصهاش را تعریف میکند در تمام طول کتاب خوابش میآید. درخت هی میخواهد قصه بگوید اما خوابش میبرد و فصلها عوض میشوند. احتمالا بهخاطر همین است که نویسنده کتاب میگوید درخت با اینکه پا ندارد حرکت میکند تغییر میکند، در حالی که بعضی از آدمها هیچ حرکتی نمیکنند.