کتاب شهید نوید اثر مرضیه اعتمادی انتشارات شهید کاظمی

ویژگی های محصول:
  • نویسنده: مرضیه اعتمادی
  • ناشر: انتشارات شهید کاظمی
  • شابک: 9786222850067
  • تعداد صفحه: 208 صفحه
  • وزن: 235 گرم
  • سایر-توضیحات: گزیده کتاب: ‎تا بقیه برسند همین جا روی این سکو بنشینم و نفسی تازه کنم. اگر نوید الان این جا بود می نشست کنارم و شروع می کرد به خواندن. یادش به خیر. وقتی توی خانه با هم تنها می شدیم، می آمد می نشست لبه ی اپن آشپزخانه، پاهایش را آویزان می کرد و تکان تکان می داد. بعد هم شروع می کردن به خواندن. من هم که مشغول کارهای خودم بودم. ناهار را آماده می کردم، ظرف های شسته شده را خشک می کردم و می گذاشتم توی کابینت، ادویه ی غذا را می چشیدم و نمکش را پنهان از چشم نوید بیشتر می کردم ولی فکر و حواسم پیش نوید بود. ‎خلوت مادر پسری مان همیشه برکت داشت. برکتش مقتل هایی بود که نویدم می خواند. من هم می نشستم روی صندلی آشپزخانه و دل می دادم به مقتل خوانی هایش. نور و عطر روضه ها و اشک هایی که سر می خوردند روی صورت ماهش، می پیچید توی آشپزخانه ی کوچکمان، می رفت لا به لای طعم خورشت ها و همراه برنج ها قد می کشید و مثل پیچک ، همه ی خانه را می گرفت. مادر خوشبختی بودم که خورشتم با آهنگ روضه های پسرم جا می افتاد، نه؟
  • قطع کتاب: رقعی
  • جلد کتاب: شومیز
  • نوبت چاپ: 12
  • تامین کننده: مشترک گروه چهاردهم
شناسه محصول: 4939416 دسته‌بندی:

89,000 تومان

موجود

  • تضمین بهترین قیمت بازار
  • پشتیبانی عالی ۲۴ ساعته، ۷ روز هفته
  • بازگشت وجه در صورت عدم رضایت
  • اصالت کالاها از برترین برندها
  • تحویل سریع در کمترین زمان ممکن
کتاب شهید نوید روایت زندگی پر از خیر و برکتی است که شانزده تیر سال هزارو سیصد و شصت و پنج در محله ی ...

کتاب شهید نوید روایت زندگی پر از خیر و برکتی است که شانزده تیر سال هزارو سیصد و شصت و پنج در محله ی تهران پارس تهران، آغاز می شود و صحنه ی آخرش، در دل صحرای بوکمال سوریه، رقم می خورد. همان طور که خود شهید نوید آرزو کرده بود. همان طور بی سر، همان طور بی سامان..
در این کتاب، مجموعه ای از روایت ها، از زبان خانواده، دوست و همسر شهید نوید، دست در دست هم گذاشته اند تا آرزوهای جوان هم نسل و هم روزگارخودمان را بهتر بشناسیم.

نویسنده

مرضیه اعتمادی

ناشر

انتشارات شهید کاظمی

شابک

9786222850067

تعداد صفحه

208 صفحه

وزن

235 گرم

سایر-توضیحات

گزیده کتاب:
‎تا بقیه برسند همین جا روی این سکو بنشینم و نفسی تازه کنم. اگر نوید الان این جا بود می نشست کنارم و شروع می کرد به خواندن. یادش به خیر. وقتی توی خانه با هم تنها می شدیم، می آمد می نشست لبه ی اپن آشپزخانه، پاهایش را آویزان می کرد و تکان تکان می داد. بعد هم شروع می کردن به خواندن. من هم که مشغول کارهای خودم بودم. ناهار را آماده می کردم، ظرف های شسته شده را خشک می کردم و می گذاشتم توی کابینت، ادویه ی غذا را می چشیدم و نمکش را پنهان از چشم نوید بیشتر می کردم ولی فکر و حواسم پیش نوید بود.
‎خلوت مادر پسری مان همیشه برکت داشت. برکتش مقتل هایی بود که نویدم می خواند. من هم می نشستم روی صندلی آشپزخانه و دل می دادم به مقتل خوانی هایش. نور و عطر روضه ها و اشک هایی که سر می خوردند روی صورت ماهش، می پیچید توی آشپزخانه ی کوچکمان، می رفت لا به لای طعم خورشت ها و همراه برنج ها قد می کشید و مثل پیچک ، همه ی خانه را می گرفت. مادر خوشبختی بودم که خورشتم با آهنگ روضه های پسرم جا می افتاد، نه؟

قطع کتاب

رقعی

جلد کتاب

شومیز

نوبت چاپ

12

تامین کننده

مشترک گروه چهاردهم

89,000 تومان

موجود

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت
بازنشانی گذرواژه
117668
کتاب شهید نوید اثر مرضیه اعتمادی انتشارات شهید کاظمی

89,000 تومان

موجود