روزی که دیرک عربده کش به شهر آمد، باد لب خود را خم کرد، گاوها کم کم تر...
روزی که دیرک عربده کش به شهر آمد، باد لب خود را خم کرد، گاوها کم کم ترک شدند و ماسوره ها در کنار هم مانع از غلتیدن شدند. Townsfolk نجوا کرد. “او شروع به مهر زنی می کند!” “او قطارها را نگه می دارد!” “او مشکل دارد!”…