جهان برای پرسهزنِ جستوجوگر، حتی در معمولیترین لحظهها و پیشپاافتادهترین موقعیتهایش، حاملِ شگفت...
جهان برای پرسهزنِ جستوجوگر، حتی در معمولیترین لحظهها و پیشپاافتادهترین موقعیتهایش، حاملِ شگفتیِ برآمده از نهادِ ناآرامِ جهان است. هنگامی که انسانِ رؤیاپرداز تصویرها و کلمهها را با هم قاب میکند و نزدِ خودش نگه میدارد تا سویههای سخت و نرمِ هر وضعیتی را آنچنان ببیند که پیش از او دیده نشده، هرچه بر او میگذرد و به چشم و زبانش میآید جلوهای واقعهگون مییابد. گویی همهی جهان رخدادی است محتمل که پیشبینیناپذیر است و، در آنِ واحد، چنان ساده مینماید که جز کلکسیونری که به خیال و خاطرهی برآمده از تصویرها، اصوات، و کلمهها مؤمن است هیچکس توانِ ثبتوضبط کردنش را ندارد.
«خطّ ام» نمونهی مثالیِ نوشتاری است که روی دیگرِ جهان را از لایهی رویینش تماشا و فهم میکند، گویی هیچچیز عمیقتر از سطح نیست. «پتی اسمیت» در این کتابِ نامناپذیرش در آدمها، اشیا، اصوات، بوها، طعمها، راهها و گذرها، مکانها و فاصلهها و هرچه در «مسیرِ» بودنش حضور داشته چنان دقیق شده که میشود با خواندنش همواره پدیدههای جهان را همچون مسافرِ قطاری ادراک کرد که، حینِ حلاجیِ طعمِ قهوهای که مینوشد، هرآنچه را از پنجرهی کوپهاش به چشم میآید در خاطرش نگه میدارد، همچون خطِّ ام، خطِّ خاطرهی بیزوال.