خاله سوسکه ی قشنگ، خاله سوسکه ی زبر و زرنگ، با پیراهنی از پوست پیاز و ...
خاله سوسکه ی قشنگ، خاله سوسکه ی زبر و زرنگ، با پیراهنی از پوست پیاز و چادری از پوست بادنجان و کفشی از پوست سنجد، می خواهد برود تا همدان. اما اول باید از دم دکان بقالی و قصابی و بزازی رد بشود. اصلا ممکن است تا آنجا هزار جور اتفاق بیفتد. شاید هم توی راه آقا موشه را ببیند و…بله، تا همدان کلی راه است!…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.