ترانه مرغ اسیر رمانی به قلم جازمین دارزنیک نویسنده ایرانیالاصل امریکایی است که با ترجمه علی مجتهدز...
ترانه مرغ اسیر رمانی به قلم جازمین دارزنیک نویسنده ایرانیالاصل امریکایی است که با ترجمه علی مجتهدزاده از سوی نشر مانوش با همکاری بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد. نویسنده رمان جازمین دارزنیک که متولد 1973 است در سال 1356 یعنی در پنج سالگی به همراه خانواده به امریکا مهاجرت کرد. وی با رمان «دختر خوب: خاطرات پنهانی مادرمن» به جهان ادبیات معرفی شد، این رمان علاوه براینکه در فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت به سیزده زبان ترجمه شد و جایزه ویلیام سارویان و کتاب برتر کتابخانه ویرجینیا، را برای نویسندهاش به ارمغان آورد. رمان از زبان راوی اول شخص- فروغ فرخزاد- روایت و هر فصل با یک پاراگراف از یکی از شعرهای فروغ آغاز میشود. هرچند در متن رمان نیز نویسنده از اشعار دورههای مختلف شعری فروغ سود میبرد.نویسنده در گفتوگو با یک نشریه فارسیزبان چاپ کانادا دلخوریاش را از ترجمه و چاپ رمانش در ایران بدون پرداخت کپی رایت پنهان نمیکند و در ادامه همین گفتوگو از چگونگی تألیف این رمان و میزان شناختش از این شاعر برجسته ایرانی چنین توضیح میدهد: در نوشتن رمان «ترانه مرغ اسیر» از آثار خود شاعر، گفتوگوهای بهجامانده از او، نامههای فروغ که در دسترساش بوده و از همه مهمتر از معدود فیلمهایی که از فروغ بهدست آورده تماماً استفاده کرده است.این نویسنده ایرانیالاصل با وجود اینکه در کودکی از ایران مهاجرت کرده و تصویری شفاف از کشورش در ذهن ندارد، میگوید عاشق ایران است و بویژه عشق به فروغ در تمام کارهایش بویژه در مورد زندگی روزمره مهاجران که از شعرهای او الهام گرفته است، نشأت میگیرد.
وی که از طریق مادربزرگش که در کودکی شعرهای فروغ را برایش میخواند، با این شاعر آوانگارد آشنا شد و اشعارش را درونی خود کرده است در ادامه میافزاید: در سالهای جوانی در امریکا از فروغ آموختم زنان ایرانی برخلاف تبلیغات رسانههای غرب، مینویسند و درخشان هم مینویسند.
منتقد نیویورک تایمز در مورد این اثر مینویسد: رمانی زیبا، داستان شکوهمند زنی که خود را در دل همه سختیها و مرارتها با شعله عشق و شعر زنده نگه میدارد. علی مجتهدزاده، مترجم این رمان در یادداشت ابتدای کتاب آورده است:…قرار نبوده این رمان مستند باشد و همه چیزش نعل به نعل با واقعیت زندگی فروغ فرخزاد بخواند و از همه زندگی فروغ، فقط نام خویشاوندان نسبی و سببیاش و نیز نام و نشانی چند مکان، مستقیم در رمان آمده و همه چیز به سیاق یک رمان نوشته شده است. در واقع خواننده قرار است داستانی را بخواند که قهرمان آن فروغ است و نه چیز دیگر. خود نویسنده رمان در یادداشتی مینویسد: منبع اصلیاش دفترهای شعر فروغ، نامهها، مصاحبهها و فیلمهایی بوده که در دسترس همگان بوده است. مثلاً شخصیت لیلا فرمانفرماییان را از یکی از دوستان نزدیک فروغ فرخزاد الهام گرفته و رفاقت آنها را در سالهای بعد از جدایی فروغ از پرویز شاپور، آنجور که دوست داشته تصویر کرده است و طبیعتاً در واقعیت جور دیگری بوده است.