کارا از صبح که بیدار می شود اگر ها از هر طرف می آیند سراغش. حتی یک لحظه هم کارا را به حال خودش رها ن...
کارا از صبح که بیدار می شود اگر ها از هر طرف می آیند سراغش. حتی یک لحظه هم کارا را به حال خودش رها نمی کنند. همین طور سرازیر می شوند توی ذهنش و نگرانش می کنند. اگر نتوانم چه؟ اگر فراموش کنم چه؟ اگر گمش کنم چه؟ اگر … صبر کن ببینم؟ تو هم مثل کارا فکر می کنی همه ی اگر ها بد و ترسناک هستند؟ اگر بعضی از اگر ها خوب باشند چه؟