آنچنان دوستت می دارم که در قاب هیچ کلامی نگنجد. من تو را در هجای هر حر...
آنچنان دوستت می دارم که در قاب هیچ کلامی نگنجد. من تو را در هجای هر حرف می نشانم و از میانه ی تک تک آرزوهایم تن پوشی از لبخند و شوق بر خیال روشنت می کشم.دوست دارم خاک آگاهی ات نرم باشد و روشن، جریان آرام نگاهت تا نوری ممتد جاری و دریای قلبت در زیبایی هر کلام به خروش افتد.تو آن چنان سزاوار نوری که هر فرشته در لکنت ناتوانی اش جا می ماند.باش و در آسما…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.