کتاب آخرین شبح کریسمس اثری است از کریس پریستلی به ترجمه محمدرضا ملکی و چاپ انتشارات پیدایش. داستان ا...
کتاب آخرین شبح کریسمس اثری است از کریس پریستلی به ترجمه محمدرضا ملکی و چاپ انتشارات پیدایش. داستان این کتاب براساس سرود کریسمس چارلز دیکنز شکل گرفته است و ماجرای پسری فقیر و گرسنه را به تصویر می کشد که تصمیم دارد پیرمردی را که از کمک کردن به او امتناع کرده است به قتل برساند؛ اما با روحی ملاقات می کند که چشمش را به سوی حقایق باز می کند و با سفری شگفت انگیز سام را برای تصمیم گیری درست درباره آینده اش تحت تاثیر می گذارد.
در این کتاب می خوانیم که: ولی سام این حرف را با آن اطمینان همیشگی نگفت. دیگر مطمئن نبود چه چیزی حقیقی است و چه چیزی رویا. اینکه لیزی اینها را به یاد بیاورد از اینکه الان مثل ارواح آنجا ایستاده بودند و خودشان را در اعماق زمان نگاه می کردند، عجیب تر نبود. تا یکی دو روز قبل، خیلی چیزها غیرممکن به نظر می رسید. اما حالا هیچ چیز غیرممکن به نظر نمی رسید.
سام هم این روز را به خاطر داشت، البته نه به آن دلیل. هروقت سعی می کرد زندگی گذشته شان را به خاطر بیاورد، ذهنش به شدت مقابله می کرد و او را متوجه این روز می کرد؛ این بعدازظهر تابستانی. به همین دلیل هم از اینکه درباره ی آن با لیزی صحبت کند، اکراه داشت. می دانست آخرش به کجا می کشد…