کتاب چند قدم بعد از خانه عتیق ...
انتشارات صاد منتشر کرد:من بودم و عاطفه، در مرتعی سرسبز بر پایه کوهی. از شور و شوقمان روی پابند نمی شدیم. سرپنجه راه می رفتیم. سرپنجه می دویدیم. به دنبال هم، به گرد هم. دست های عاطفه توی دست هایم بود و پاهایش روی هوا، بر مدار دایره ای دور سرم می چرخیدند. روی زمین می چرخیدم و روی هوا می چرخاندمش. صدای قهقهه مان گوش فلک را کر کرده بود. یک آن، فقط یک آن، دست های عاطفه از دست هایم لغریدند و عاطفه میان دست هایم پر کشید و ب…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.