کتاب پسری که قبلا بودم (پرتقال) ...
انتشارات پرتقال منتشر کرد:فقط چند دقیقه طول میکشد تا چاله دوباره پر شود. بعد از این که سطح ماسهها را با دست صاف میکنیم. کورالی دنبال یک سنگ میگردد تا آن نقطه را علامت گذاری کند و من هم با قدمهایم فاصله مان را تا ساحل اندازه میگیرم. به نظرم همهیآدمهایی که گنج دفن میکنند همین کار را انجام میدهند.کورالی می گوید:«نگاه کن! این یکی شبیه اسبه.»به سنگ خیره میشوم. چشم هایم را ریز میکنم. اما چیزی نمیبینم. میگویم…