کتاب پدرم ...
انتشارات نسل روشن منتشر کرد:مادرم با قدم هایی کوتاه و لرزان به نزدیکش رفت اما هیچ حرفی نزد و در حالی که اشک از چشمانش جاری بود فقط او را نگاه می کرد. انگار زمان از حرکت ایستاده بود و همه موجودات به تبعیت از مادرم سکوت اختیار کرده بودند، تنها نافرمانی نسیم ملایمی بود که به چادر مادرم می وزید و شاید او هم وظیفه داشت که عطر چادر مادرم را سرمه ی چشمان نابینای پدرم کند.فروشگاه اینترنتی نوابوک
…