کتاب وقتی کسی درخت ها ی چهارباغ را بشمارد ...
انتشارات آموت منتشر کرد:چهارباغ پُر از قصه بود، قصههایی که کسی جز اهالی آنها را باور نمیکرد، اگر به گوش غریبهای میرسید، لب ورمیچید که روزگار این قصهها و حکایتها گذشته و آنقدر رفتند و آمدند تا دیگر کسی جرأت نمیکرد آنها را برای دیگران تعریف کند. قصهها حبس شدند در سینهی پیرمردها و پیرزنهایی که دیگر حتی نوههایشان هم زبانشان را نمیفهمیدند. مردم هنوز هم چهار باغ را میدیدند، از کنارش میگذشتند ولی دیگر کسی …