کتاب هزارو یک آسنی (22)(فردا) ...
انتشارات سولار منتشر کرد: کاپیتان دیگر نمیخواست حتی کلمهای با اهالی شعر بگومگو کند؛ برای خودش شهرت یک آدم زشت و دندان گردی را دست و پا کرده بود که در شیوهی زندگیاش بیخود و بیجهت صرفه جویی میکند؛ تمام چیزی که دربارهاش میشد گفت این بود که او تقریبا از جنون امیدواری رهایی یافته بود و تنها دوشیزه بسی کارویل میدانست که دیگر او چیزی دربارهی بازگشت پسرش نمیگوید چرا که در مورد پسرش «هفتهی بعد» و «ماه بعد» و یا ح…