کتاب نامزدی آقای ایر (جیبی) ...
انتشارات چترنگ منتشر کرد: دو بازرس به هم نزدیک شدند تا مانع فرار آقای ایر شوند. آنها هم مثل آقای ایر گردن میکشیدند تا انتهای سکو را ببیند. کنجکاو بودند بدانند چه کسی قرار است بیاید. هیچکس نیامد. قطار سوتی کشید. یکی از کارکنان میدوید و درهای قطار را میبست. آقای ایر هنوز امیدوار بود. دردی که در تمام تنش بود، عصبیاش کرده بود. همیشه لحظه رفتن را همینطور تصور کرده بود. همیشه فکر میکرد که آلیس درست در لحظههای آخر…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.