کتاب منتظرم بارون بیاد ...
انتشارات صدای معاصر منتشر کرد :یوکابد دلش می خواست هنوز هم فریاد بزند و بگوید:یوکا مرد… می فهمی ؟؟؟ یوکا مرد… چرا بی خبر رفتی؟؟؟ اصلا کجا رفتی؟…کجا بودی که دیگر یوکا نبودم… که هاجر بودمو سعیِ”صفا و مروه” می کردم… که سراب می دیدمو نمی توانستم به آب برسم…آدم عاشق به جملات زیبا دل می بندد. جملات خوراک دل عاشق اند… با هر جمله ی زیبا کرم کوچک عشق تغذیه می کند و یک روز پیتون غول آسایی می شود که وجود آدم را تس…