کتاب قصه های تصویری زهرالربیع (6)(آهنگر یک شبه) ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد : مادر احمد همیشه موقع خرید از جلوی کارگاه آهنگری رد میشد. مرد آهنگر را میدید که تمام مدت مشغول کارش است. معلوم بود کاروبارش روبه راه است. یک روز که از جلوی کارگاه رد میشد کمی ایستاد و به کارکردن مرد آهنگر نگاه کرد با خودش گفت چقدر خوب است که احمد هم آهنگر شود. کار خوبی است، هم راحت است و هم اینکه درآمد خوبی داردآن وقت به بازار رفت و خریدش را کرد ولی دائم به این موضوع فکر میکرد احمد را در کا…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.