کتاب شکلات شیرین ...
انتشارات نصیرا منتشر کرد:وقتی از در آپارتمان خارج شدند خورشید داشت روی شهر طلوع می کرد. از سر خیابانی تنگ و تاریک سربالایی رفتند. زن جوان با تبسمی که در چهره اش نمایان تر می شد دست مرد را گرفت. چند سرخوش که از بالا به پایین تلوتلو می خوردند شب را سر کرده بودند و با پخش شدن در خیابان های میانی از هم جدا می شدند. بعد از آنکه دست در دست چند دقیقه ای بی صدا سربالایی رفتند و در سرمای خشک صبحگاهی نوامبر به میدان قدیمی رسید…