کتاب شنل طلایی مهر (خشتی) ...
انتشارات سایه گستر منتشر کرد : مهر دختر مهربانی بود. هر چه داشت به بقیه می داد. دفتر مداد و اسباب بازی و برگ و گل و درخت و میوه و خلاصه همه چیز.اما پدرش را گم کرده بود. تا نزدیکی های این شهر هم آمده بود. شهر هنوز از گرمای تابستان داغ بود و دلش باران می خواست. از بدن شهر بخار بلند شده بود.پرنده ها عرق کرده بودند و دلشان می خواست آب تنی کنند. رودخانه ها داشتند خشک می شدند……فروگاه اینترنتی نوابوک
…