همه از خیانت در شکوهاند؛ علفهای تشنۀ زرد، از باران بیرحمی که هر روز...
همه از خیانت در شکوهاند؛ علفهای تشنۀ زرد، از باران بیرحمی که هر روز بینصیبشان میگذارد. همانوقت، خورشید خندان توی آسمان بیخیال رو میگرداند سمت پاهای برنزۀ شناگران و آب را برای شناگران ناسپاس گرم میکند. گاهی به همۀ آن موجودات بدبختی فکر میکنم که میشناسم، به نظرم میرسد که در محاصرۀ امثال خودشان روز را شب میکنند. پنجرهها از پردههایشان بی…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.