کتاب سفر ...
انتشارات یکشنبه منتشر کرد: از سفری دراز آمده ام آغشته به خاک و جز هیچ برایت ارمغانی نیافته ام …برمی گشایم تا فروغ نومیدی را بر تهی گاه فرورفته ام نظاره کنیآری،گرسنگی را می شناسمتجسم سیری ناپذیرش با من غریبه نیستخش خش خشکیده ی لبانمخلاشه ی مرگ را زمزمه می کنندهنوز قمقمه ی عطشناک من از سراب سیراب می شود…نظاره کن !که با گیوه ای نخ نماکه با کسوتی دریدهکه با نگاهی وصله دارکه بی هراس ؛سوگند هیچ را سر می کشم…زیرا که ا…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.