کتاب سرزمین خارج از نقشه ...
انتشارات قدیانی منتشر کرد:حدود ساعت هفت و هشت در کومیه بودم. جوی عرق از پشتم جاری بود. خانه ی عباس بودیم که بقیه هم آمدند. با شاه حسین مشتاقانه یکدیگر را بغل کردیم؛ انگار سال هاست همدیگر را ندیده ایم. هنوز احوال پرسی ها تمام نشده بود که صحبت از کانکس شد و نحوه ی آوردن آن به روستا؛ موضوعی که هردو منتظر طرحش بودیم. مگر غیر از این بود که جمع شدن ما برای همین بود؟ هر راهی را که به ذهن می رسید، درباره اش بحث کردیم. گفتند …