کتاب رویاهای بانکرهیل ...
انتشارات افق منتشر کرد:هیچکس را نمیشناختم. تنهایی غذا میخوردم و از تمام شهر متنفر بودم. به کتابفروشی استنلس رز بغل رستوران میرفتم. هیچکس من را نمیشناخت. مثل پرندهای که دنبال خردهنان باشد پرسه میزدم. دلم برای خانم برانل و ایب مارکس و دو مونت تنگ شده بود. خاطرهام از جنیفر لاویس کمابیش قلبم را میشکست. این چند نفر را که میشناختمُ انگار با هزاران نفر در شهر آشنایی داشتم.رویاهای بانکرهیل آخرین تکه از چهارگانهی …
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.