کتاب روزی که الکساندر به گردش رفت (خشتی) ...
انتشارات مبتکران منتشر کرد: مادر الکساندر کواک کواک کنان گفت: «از هم جدا نشوید. مراقب باشید.» اما الکساندر دور شد. او بافاصله از همه سربه هوا بال بال زنان می رفت… تا این که در چاله ای عمیق افتاد و ناپدید شد.اگر شما بتوانید این مشکل را حل کنید به مادر، خواهرها برادرها و همه ی عابرانی که جمع شده اند کمک زیادی خواهید کرد.ارشمیدس اگر این کتاب را می خواند بیرون می دوید و می گفت یک بار دیگر یافتم یک کتاب تصویری لذ…