کتاب روزها ماه ها سال ها ...
انتشارات هیرمند منتشر کرد: آن سال، به نظر میرسید که خشکی نمیخواهد به پایان برسد، خود هوا نیز ظاهرا به خاکستر تقلیل یافته بود و زغال روزها در دستهایمان تحلیل میرفت. خورشید در قالب خوشههایی نامحدود بالای سرمان میدرخشید. پدربزرگ از صبح تا شب بوی موهای سوخته خود را میشنید. گاهی دستش را در خلا دراز میکرد. آنوقت میتوانست بوی گند ناخنهای ارغوانیاش را حس کند. فروشگاه اینترنتی نوابوک
…