کتاب درخشش ...
انتشارات البرز منتشر کرد :… شب را و صدای ظلمت را در خواب و بیداری می شنیدم،در حصارخواب و در میان دست و پا زدن های بی امان از تاریکی به سوی روشنی می دویدم.در دالانی بی حجم،غوطه ور بودم.مثل این بود که همه ذرات تنم تجزیه می شود و به شکل غبار از من جدا شده و در فضای وهم انگیز و شکننده اطراف پراکنده می شود .احساس عجیبی بود.خواب می دیدم که کودک شده ام و در عصر جمعه ای عجیب و توصیف ناپذیر با پدرم از سرزمینی سرسبز،اما غری…