کتاب داستان های پدربزگ برای ما پسرها ...
انتشارات اعتلای وطن منتشر کرد:روی درخت نارونی زاغ لانه ی محکم و بزرگی داشت که هیچکس دستش به او نمی رسید. او هیچ وقت نگران آب و غذایش نبود و از دام و صیاد نمی ترسید.زاغ که مدتی بود تنها در خانه اش زندگی می کرد دیگر از این تنهایی خسته شده بود. دوست داشت مانند بقیه ی پرندگان دوست و رفیق داشته باشد. او با خود فکر کرد: الآن فصل بهار است و همه ی پرندگان به باغ و صحرا رفته اند. چرا من همیشه باید در این لانه باشم؟فروشگاه این…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.