دربارۀ کتاب داستان های...
دربارۀ کتاب داستان های وشاره 1 (جشن عروسی بابام)
در تاریکی دستهایم را گذاشتهام در آبتاس و به یاد جن و پریهایی میافتم که بابا داستانهایشان را برایم میگفت؛ اینکه جنها به شکل و شمایل آدمهایی درمیآیند که میشناسیم ولی اگر به پاهایشان دقت کنیم، می…