کتاب داستان های با اجازه ...
انتشارات گویا منتشر کرد:یك چیز دیگر تا یادم نرفته، آن مرد با خواب بیگانه بود. شب تا صبح نمی خوابید و در نور چراغ مطالعه ژست می گرفت. اگر یکی از پنجره سر می کشید، خیال می کرد او نویسنده ای در حال کار است. نویسنده ای که گویا غرق تفکر در موضوعی پیچیده است و فکر می کند که درباره ی جهان و معنا و کائنات چه چیزی بنویسد. ذهن او چشم اندازی را از پی چشم انداز دیگر می گشاید، افکارش از جعبه ای روزگاری جهل و ضلالت و کوته بینی را …
هنوز بررسیای ثبت نشده است.