کتاب داستان امروز ایران (43)(آغاز فصل سرد) ...
دهه ی دوم زندگی ام ایران نبودم. دهه ی اول و سوم را اما در تهران گذرانده ام. بارها و بارها به محیط جدید خو گرفته ام. سرگردان ام بین گذشته و آینده، فارسی و انگلیسی، سنت و تجدد، دنیای مهندسی و شیرینی ادبیات. تهران را دوست دارم. مثل نسل ما، مثل من، خاکستری و پیچ در پیچ در پرهیاهو است. یا بسیار سرد است یا بی نهایت گرم. مدام از پایه ویران می کند و از نو می سازد. تجربه می کند. خود را باز می آفریند. شلوغی و آشفتگی اش وام دار…