کتاب خاطرات یک دختر ...
انتشارات کتاب تداعی منتشر کرد :ســه هفتــه پس از مرگ مــادرم، او را در خــواب میبینم. در یک مســیر خا کی و پــر از چاله چولــه قدم میزنیم. مســیری بیضی شــکل که دور آن آهســته گردش میکنیــم: کنــار هــم، آنقــدر نزدیک کــه شــانه هایمان تقریبا ً به هــم میخورند .هیچکــدام صحبت نمیکنیم، هر دو حواســمان به گامهایمان اســت. اگرچه میدانــم او مرده، اما احســاس رضایــت دارم، گویی فقط به جــای دیگری رفته کــه مــن بــرا…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.