کتاب حسن کچل و چوپان دروغگو (1)(رحلی)(تحقیقات ذکر) ...
انتشارات ذکر منتشر کرد:مدتی ایستاد. به دوروبر نگاه کرد. گوسفندها علف میخوردند و بعبع میکردند. احمد هم مشغول نی زدن بود. حسنکچل خیلی گرسنهاش بود. با خود گفت: «نان و کرهام را بخورم و بعد بروم جلو ببینم چه خبر است.»حسنکچل را پ…