کتاب حرمت ...
انتشارات پرسمان منتشر کرد:آن شب پس از رفتن مهمان ها و آن همه سروصدا، مرتضی در رختخواب خود از این پهلو به آن پهلو می چرخید.صدای زوزه باد و سایه شاخه درخت بید که برگ هایش به پنجره سابیده می شد خواب را به طور کلی از سرش پرانده بود. صدا زنگ ناگهانی تلفن، آن هم نیمه شب، باعث شد که او با یک حرکت خودش را به تلفن برساند. در حالی که گوشی تلفن را بر می داشت ته دلش شور عجیبی داشت. چون صدای زنگ تلفن نیمه شب ها و یا صبح های خیلی …