کتاب جهان تاریک روشن ...
انتشارات کراسه منتشر کرد:اعلی حضرت امپراتور گفته بود مرا به ملاقات خصوصی می پذیرد. من پاسخ دادم: پناه بر خدا اصلا نمیدونم با امپراتور از چی باید صحبت کنم. یه مشت حرف پیش پا افتاده. می توانستم ناخن های همسرم لنا را حس کنم که در کف دستم فرو می رفت اما دیگر دیر شده بود. آن پیشنهاد را رد کرده بودم. خطا کرده بودم، خطایی چنان وحشتناک، چنان فاجعه بار که تا امروز آرزو میکنم ای کاش زمین مرا بلعیده بود. دور تا دور میز، همه حاض…